بهار ولایت

بهار، همه طراوتش را مدیون یک گل است: گل زیبای نرگس.

بهار ولایت

بهار، همه طراوتش را مدیون یک گل است: گل زیبای نرگس.

مادرم فاطمه سلام الله علیها

دیلمی میگوید: زهرا(س) ماجرای خود را به تفصیل بیان فرموده است. از جمله فرمود:
«... سپس قنفذ (غلام ابوبکر)را با عمر بن خطاب و خالد بن ولید به خانه ما فرستادند تا پسرعمویم علی را برای بیعت زیانبار خود به سقیفه بنی ساعده بیرون برند. علی که مشغول انجام وصیّت رسول
خدا(ص)،درباره همسران او، تألیف قرآن و پرداخت هشتاد هزار درهم به سفارش آن حضرت بود، با آنان بیرون نرفت.
پس هیزم زیادی در مقابل در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا خانه، و ما را به آتش کشند.
من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.
  
عمر، تازیانه را از دست قنفذ گرفت و با آن به بازویم زد، چنان که تازیانه همچون بازوبند به دور بازویم حلقه زد. عمر لگدی به در کوبید و آن را به طرف من فشار داد
و من که آبستن بودم، به صورت روی زمین افتادم. آتش شعله میکشید و صورتم را میگداخت. عمر چنان به صورتم سیلی زد که گوشنواره ام بر زمین افتاد و درد زایمان به سراغم آمد.
پس محسن را کشته بیگناه سقط کردم. این است امّتی که میخواهد بر من نماز بخواند؟!
* در حالی که خدا و رسول از آنان بیزاری جستهاند. من نیز از آنان برائت میجویم».*


بحار الانوار، ج 30، ص 348 - 350، به نقل از ارشاد القلوب دیلمی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد