ما
در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشنها و ایام
سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم. شبی
مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها اول شب نماز مغرب و
عشا میخواندیم و شربتی میخوردیم. بعد مجلس جشن و سرور ترتیب میدادیم.
ایام
قلبالاسد (۱۰ تا ۲۱ مرداد) که ماه خرماپزان میگوییم و نجف با ۲۵ یا ۳۵
درجه خیلی گرم میشد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و
پشتههایی به وجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت میکرد. ما ایرانیها
هم که، اصلاً خواب و استراحت نداشتیم. آن سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلاً
قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود. تقریباً هم مخروبه
بود. من فروردین را آنجا به طور طبیعی مطالعه میکردم و میخوابیدم.
اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود، ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از
حجره نبود.
گرما واقعاً کشنده بود. وقتی میخواستم بروم از حجره کتاب
بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور برمیدارم، در اقل وقت و
سریع! مدیر مدرسهمان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا
شیخ علی گفت: آقا شب نمیگذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه
در آورد.
عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها»
(زیباترین دختر روزگار)،
کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار
داری، وقتی آقا اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا
فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه میافتاد.
نفر سوم گفت: آقا شیخ
حیدر این روایت از امام علیعلیهالسلام معروف است که فرمودهاند: «یا حارث
حمدانی من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات میکند) پس
ما انشاءالله در موقعش جمال علیعلیهالسلام را ملاقات میکنیم! باز هم همه
زدند زیرخنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان
گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟
آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)
نفر
پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمیتوانم نگاه کنم، کاغذ
را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علیعلیهالسلام را به
هزاران سال زناشویی با این زن نمیدهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست
داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم.
اول شب قلبالاسد وارد حجرهام شدم، حالت غیرعادی، حجره رو به مشرق دیگر
نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک
آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافهای که شیعه و سنی درباره
امام علیعلیهالسلام نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت
راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علیعلیهالسلام
است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست
نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمیدانم شاید مرحوم شمسآبادی بود خطاب
به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمیخواستم ماجرا را
بگویم، اگر بگم عیششون بهم میخوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم
و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل
(مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخیها نکن، ما را
بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.«1»
در زمینه مسأله
آزمایش الهى بحث فراوان است، نخستین سؤالى که به ذهن مىرسد این است که
مگر آزمایش براى این نیست که اشخاص یا چیزهایى مبهم و ناشناخته را بشناسیم و
از میزان جهل و نادانى خود بکاهیم؟ اگر چنین است خداوندى که علمش به همه
چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه کس و همه چیز آگاه است، غیب
آسمان و زمین را با علم بىپایانش مىداند، چرا امتحان مىکند؟ مگر چیزى
بر او مخفى است.
در پاسخ این سؤال باید گفت: مفهوم آزمایش و امتحان در
مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است. آزمایشهاى ما براى شناخت
بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع همان «پرورش و
تربیت» است. همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مىگدازند
تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا
مقاوم گردد.
سربازان را براى این که از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به
مانورها و جنگهاى مصنوعى مىبرند و در برابر انواع مشکلات تشنگى، گرسنگى،
گرما و سرما، حوادث دشوار، موانع سخت، قرار مىدهند تا ورزیده و آبدیده
شوند.
و این است رمز آزمایشهاى الهى!
از آنجا که نظام حیات در جهان
هستى نظام تکامل و پرورش است و تمامى موجودات زنده مسیر تکامل را
مىپیمایند، همه مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومى
مىبایست آزمایش شوند و استعدادات خود را شکوفا سازند.
گر چه امتحانات
الهى متفاوت است، گاهى با وفور نعمت و کامیابیها و گاه به وسیله حوادث سخت
و ناگوار، بعضى مشکل، بعضى آسان و قهرا نتایج آنها نیز با هم فرق دارد،
اما به هر حال آزمایش براى همه هست.
حال که همه انسانها در یک امتحان گسترده الهى شرکت دارند، راه موفقیت در این آزمایشها چیست؟ در پاسخ باید بگوییم:
نخستین
و مهمترین گام براى پیروزى همان است که در جمله کوتاه و پر معنى وَ
بَشِّرِ الصَّابِرِینَ در آیه فوق آمده است، این جمله با صراحت مىگوید:
رمز پیروزى در این راه، صبر و پایدارى است و به همین دلیل بشارت پیروزى را
تنها به صابران و افراد با استقامت مىدهد. دیگر این که توجه به گذرا بودن
حوادث این جهان و سختیها و مشکلاتش و این که این جهان گذرگاهى بیش نیست
عامل دیگرى براى پیروزى محسوب مىشود که در جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا
إِلَیْهِ راجِعُونَ(ما از آن خدا هستیم و به سوى خدا باز مىگردیم) آمده
است.«2»
...................................................................................................................................................................
1. خاطره از استاد مرحوم علامه محمد تقی جعفری رحمة الله علیه
2. تفسیر نمونه جلد 1 صفحه 141
سلام جانا
میشه مطالب رو با فونت مورچه ای نزاری؟!
بابا چشمام کور شد تا اومدم بخونم
ممنون
سلام باشه عزیزم اطاعت امر .